سفر به دنیای کتابها
سفر به دنیای کتابها، به مناسبت روز کتاب و کتابخوانی
در روز کتاب و کتابخوانی، چه کاری بهتر از اینکه به دنیای کتابها پناه ببریم و به زندگیمان رنگوبوی آرامش ببخشیم؟
دنیای اطرافمان آنقدر شلوغ و پرهرجومرج است که بعضی روزها داشتن احساس آرامش به کاری سخت و غیرممکن تبدیل میشود. در چنین شرایطی چهچیز بهتر از کتاب میتواند ما را در آغوش امن خود جای دهد؟ کتاب دریچهایست که ما را به دنیایی ناشناخته وصل میکند. دنیایی که در آن، اثری از شلوغیهای اطرافمان نیست و میتوانیم تا هر زمان که بخواهیم، آنجا بمانیم و از بودن در لابهلای صفحات کاغذیاش، لذت ببریم. برای تجربه این حس بینظیر، فقط کافیست یکی از کتابهایتان را از کتابخانه خود بردارید، روی کاناپه دراز بکشید و با شروع داستان، سفر طولانی خود را شروع کنید؛ قرار است در این سفر جذاب، با مردمی همنشین شوید که فرسنگها دورتر از شما روزگار میگذارند. کتاب شما را در کنار افرادی قرار میدهد که زندگیهای مختلفی را تجربه کرده، طعم تلخ شکست را چشیده و گاهی از دل سختترین روزها، بهترینها را خلق کردهاند. به مناسبت روز کتاب و کتاب خوانی دست به قلم شدیم تا از کتابها بنویسیم و از اثراتی بگوییم که کتابها در دنیای ما به وجود آوردهاند. پس تا آخر همراهمان باشید تا این روز مهم را در کنار هم جشن بگیریم.
روز کتاب خوانی چه روزیست؟
سال ۱۳۷۲، روز ۲۴ آبان به عنوان روز کتاب خوانی در نظر گرفته شد. از آن سال به بعد، روز ۲۴ آبان برای عاشقان دنیای کتاب و کتابخوانی، رنگوبوی جدیدی به خود گرفت. داشتن چنین روز ارزشمندی در تقویم، به همه ما یادآوری میکند که کتابها، همیشه بهترین سرمایه به حساب میآیند که میتوان همیشه روی حرفها و کمکهایشان حساب باز کرد. بهتر است در روز کتابخوانی تصمیم بگیریم که بیشتر از قبل کتاب بخوانیم و برای عبور از مسیر پرپیچوتاب زندگی، از راهنماییهایش استفاده کنیم.
سرانه مطالعه در ایران چقدر است؟
احتمالاً بارها و بارها شنیدهاید که سرانه مطالعه در ایران بیش از حد تصور پایین آمدهاست. البته هیچ سیستم منسجمی برای محاسبه این سرانه وجود ندارد و به همین دلیل نمیتوان به عدد دقیقی اکتفا کرد. مثلاً مرکز پژوهشهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چندین سال پیش سرانه مطالعه هر ایرانی را ۷ دقیقه در روز اعلام کرد؛ اما این عدد توسط نهاد کتابخانههای عمومی کشور تایید نشد. در هر حال نیازی نیست به این اعداد و ارقام نگاه کنیم. برای این که به سرانه مطالعه هر ایرانی برسیم، فقط کافیست به خودتان و دنیای اطرافتان برگردید. چقدر برای کتابخواندن وقت میگذارید؟دوستانتان چقدر به مطالعه اهمیت میدهند؟ بهتر است که در روز کتاب و کتاب خوانی تصمیم بگیریم این عدد را بیشتر کنیم و کتاب خواندن را به یک عادت روزانه تبدیل نماییم.
چرا سرانه مطالعه در ایران پایین است؟
از زمانیکه شبکههای اجتماعی در رنگها و طرحهای مختلف ما را دوره کردهاند، از دنیای کتابها جا ماندیم. در حالت کلی، جامعه ایرانی همیشه ترجیح میدهد به جای خواندن، بشنود. علاوهبر این، اکثر ایرانیها خود را دانای کل میدانند و گمان میکنند که همهچیز را به بهترین نحو ممکن بلدند. از طرف دیگر، دنیای مجازی آنقدر ما را در خود غرق میکند تا فراموش کنیم میتوانیم در اوقات فراغتمان کتاب بخوانیم. همه این عوامل دست به دست هم داده تا کتابخواندن جزء آخرین الویتهایمان باشد که اگر رسیدیم و کار دیگری پیش نیامد، به سراغش برویم. البته در مقابل افرادی هم هستند که دنیای خود را با کتابهای مختلف ساختهاند و از هر فرصتی برای غرق شدن در لابهلای صفحات کاغذی آن استفاده میکنند. این افراد که به آنها خوره کتاب میگویند، دنیا را با نگاه جذابتری میبینند و درک عمیقتری از مفهوم زندگی دارند.
چرا کتاب بخوانیم؟
کتاب خواندن را میتوان به عنوان یک مدیتیشن در نظر گرفت. خوره کتابها در هنگام خواندن کتاب، از دنیای اطرافشان دور میشوند و از تمام تنشها فاصله میگیرند. این افراد چنان قوه تخیلی دارند که میتوانند مدتها در دنیای ساختگی ذهنشان روزگار بگذرانند و آرامش را در هر شرایطی به زندگی خود برگردانند.
علاوهبر این، کتاب خواندن، مغز شما را فعال نگه میدارد که این فعالیت مغزی فواید زیادی دارد؛ مثلاً تمرکزتان را بالا میبرد، قدرت یادگیریتان را افزایش میدهد و خطر ابتلا به آلزایمر را کم میکند. کتاب خواندن، علم و آگاهی شما را افزایش میدهد؛ به همین دلیل اهل کتاب تفاوت زیادی با افراد دیگر دارند و خیلی زود خودشان را نشان میدهند. بودن با کتابها، مثل سفرکردن، انجام یک کار جدید، دیدار یک دوست بزرگتر و صحبت کردن با او، آگاهیتان را گستردهتر میکند. فرقش این است که تمام اطلاعات را فشرده در اختیار شما میگذارد. علاوهبر این، میتوانید با خیال راحت یکجا بنشینید و در کمال آرامش، تجربه کسب کنید.
چه کتابی بخوانیم؟
این که چه کتابی بخوانید، تا حد زیادی به خودتان بستگی دارد. اگر داستان عاشقانه دوست دارید، از جین آستنروز و دافنه دو موریه بخوانید. اگر حوصله این دنیا را ندارید، از کامو بخوانید و اگر نسبت به جهان اطرافتان مشکوک هستید و حس میکنید توطئهای در جریان است، کتابهای جورج اورول را مطالعه کنید. اگر عادت دارید که درباره همهچیز زیاد فکر کنید و با خودتان زیاد کلنجار میروید، از داستایوفسکی بخوانید و اگر دوست دارید همراه نویسنده به این دنیا بخندید و حسابی خوش بگذرانید، کتابهای کورت وونهگات را مطالعه کنید؛ اما اگر دلتان میخواهد داستانی که میخوانید، ربطی به این دنیا و قوانینش نداشته باشد، سری به آثار گارسیا مارکز بزنید. شاید هم ترجیح میدهید آثار نویسندگان ایرانی را مطالعه کنید؛ در این صورت میتوانید کتابهای احمد محمود، عباس معروفی و صادق چوبک را امتحان کنید. این نویسندگان بهخاطر تجربههای جغرافیایی و تاریخیشان بلدند چطور عشق و سیاست و تاریخ را با یک داستان یادآوری کنند؛ طوریکه از شوق اشک در چشمانتان جمع شود.
چطور کتاب بخوانیم؟
اول از همه، چیزی را که دوست دارید، بخوانید؛ دوم بهاندازه بخوانید و سوم همیشه بخوانید.
عادت به هر کاری سخت است. پس قدمبهقدم در این مسیر پیش بروید. مثلاً با شبی چند صفحه شروع کنید و تا جایی که لذت میبرید، ادامه دهید. قرار نیست کتاب خواندن برایتان یک تکلیف عذابآور باشد. برعکس، از کتاب خواندن تجربهای لذتبخش بسازید. اگر موضوع کتاب را دوست نداشتید، مجبور نیستید تا انتها ادامه دهید؛ میتوانید این کتاب را ببندید و کتاب بعدی را شروع کنید. در هر شرایطی که دوست دارید کتاب بخوانید. مثلاً شاید یکی دلش بخواهد پشت میز بنشیند و در داستان کتابش غرق شود و دیگری ترجیح میدهد قبل از اینکه بخوابد، کتاب بخواند. پس خودتان را در شرایطی بگذارید که دوست دارید و روش مطالعهتان را با شخص دیگری مقایسه نکنید.
اهمیت کتابخوانی در دنیای کنونی
جمعیت دنیا بیشتر شده، اخبار گسترهتر، رسانهها متنوعتر و ذهن ما در تحلیل این اخبار سردرگمتر. در شبکههای دوستداشتنی و رنگارنگ اجتماعی، مغز ما مورد حجوم اطلاعاتی قرار میگیرد که حتی وقت نداریم تحلیلشان کنیم. در یک روز صدها نوشته میخوانیم که نه منبعش معلوم است و نه راستی و درستیاش. نه درست و حسابی میخندیم، نه چیزی یاد میگیریم و نه لذتی میبریم. همهچیز با سرعت رد میشود؛ اما مغز ما فعال است و همه را جذب میکند؛ فیلتر و انتخاب هم ندارد.
اما دنیای کتابها اینطور نیست. ممکن است یک هفته، یک ماه یا حتی مدت بیشتری طول بکشد که یک کتاب را بخوانید؛ در بین خواندن سطرهایش وقت دارید فکر کنید، تحلیل کنید وتصاویر را در ذهنتان بسازید. این مسئله قدرت ذهنیتان را بالا میبرد. علاوهبر این، مطمئنید که نویسنده سالها برای نوشتن این کتاب وقت گذاشته و چیزی را حسابنشده تحویلتان ندادهاست. شاید برایتان جالب باشد که نوشتن کتاب The Master and Margarita نه سال طول کشیدهاست. پس این کتاب حرفهای زیادی برای گفتن دارد و شما میتوانید از تجربه سالها زندگی نویسنده، در قالب یک کتاب استفاده کنید.
پاراگراف خصوصی کتابخوانها
کتاب خواندن ما را نسبت به آدمهای اطرافمان برتر نمیکند. قرار نیست با این کار به یک انسان متفاوت تبدیل شویم. کتاب خواندن تنها به خودمان معنای دیگری میدهد. وقتی کتاب میخوانیم، میتوانیم در دنیای دیگری بهتنهایی قدم بزنیم و فکر کنیم. وقتی از آن جهان برگشتیم، دیگر آن آدم سابق نیستیم. زندگی کوتاه است. کمترین کاری که میتوانیم در این زمان کم انجام دهیم، شناخت خودمان و دنیای اطرافمان است. کتاب خواندن به ما یاد میدهد که ریزبین باشیم و این شناخت را در وهله اول نسبت به خودمان و در گام بعدی، نسبت به دیگران و جهان پیرامونمان، پیدا کنیم. جان کلام این است که یک تصمیم قاطع بگیریم و به زندگیمان با کتابها، رنگوبوی تازهای بدهیم. ارزشش را دارد!
حرف آخر
در این مقاله از روز کتاب و کتاب خوانی حرف زدیم و گفتیم تعادلی در زندگی همه ما به هم ریخته که باید درستش کنیم. قرار است سالهای سال زندگی کنیم و به این تعادل نیاز داریم. میتوانیم برای افزایش سرانه مطالعه در کشور، به دوستانمان کتاب هدیه دهیم تا آنها هم مسیر زندگیشان را با کتابها تغییر دهند و بهتر زندگی کنند. شما چقدر کتاب میخوانید؟ با چه کتابی قدم در دنیای کتابخوانی گذاشتید؟ از تجربههای خود با ما و خوانندگان سایت گروه فرتاک حرف بزنید تا در کنار هم، کتاب خواندن را به یک عادت همیشگی تبدیل کنیم.